You are currently viewing علم رمزی خدا، شر، چرخه های انرژی و وجدان ما ⋆ مثلث علم

علم رمزی خدا، شر، چرخه های انرژی و وجدان ما ⋆ مثلث علم


انرژی‌های ما هرگز نمی‌میرند، فقط از شکلی به شکل دیگر تغییر می‌کنند.

یعنی موکشا دروغه؟

آیا ما هرگز به مرحله ای نمی رسیم که به رهایی کامل برسیم؟

اما بگذارید این را به شما بگویم: نه موکشا دروغ است و نه توضیحات ما در مورد چرخه انرژی.

اما پس چگونه این دو چیز در هماهنگی با هم وجود دارند؟

برای درک آن، کمی اعمال خود را درک کنیم.

یک عمل چیزی جز کارمای ما نیست. از علم می دانیم که هر عملی این قابلیت را دارد که واکنشی برابر و متضاد ایجاد کند.

بر اساس درک قبلی ما از کارما، می توان گفت که به دلیل وارونگی زمانی در کالی یوگا، اقدامات خوب ما فرصت های بد و اعمال بد ما فرصت های خوبی دارند.

اگر اینطور باشد، آنگاه می‌توانیم با خیال راحت بگوییم که اعمال یا کارما ردپای ماست – اثر انرژی ما در کیهان.

همچنین به این معنی است که در بسیاری از زندگی های گذشته خود را بارها و بارها بر روی یک چرخه ساخته ایم.

این چیزی است که به عنوان انتظارات در این زندگی به ما می رسد.

رابطه بین چرخه انرژی و موکشا چیست؟

به بیان واضح تر،

وقتی در چندین دوره قبلی در تحصیلات خود در طول مدرسه به خوبی پیش رفتید، دائماً از شما انتظار می رود که حتی در این تولد نیز همین روند را تکرار کنید.

این زمانی است که مردم می‌آیند و به شما می‌گویند که خوب کار می‌کنید، اما شاید باید تمرکز بیشتری داشته باشید زیرا از شما انتظار می‌رود که در مطالعاتتان خوب عمل کنید.

اگر از آنها بپرسید که چرا یا چگونه فکر می کنند باید در تحصیلات خود موفق باشید، انصافاً پاسخی کج یا مبهم دریافت خواهید کرد. اغلب اوقات، من بیشتر از پاسخ های آنها گیج می شدم تا انتظارات مردم.

اما آرام آرام متوجه شدم که مردم از شما انتظاراتی را خواهند داشت که قبلاً در تولدهای قبلی خود به دست آورده اید.

البته ما نمی‌توانیم خلاء را فشرده کنیم، اما می‌توانیم از فرآیند فشرده‌سازی یا کمیاب شدن زمانی که ماده موجود وجود دارد استفاده کنیم.

ماده همان چیزی است که می تواند فشرده شود و در نهایت ماده چیزی جز انرژی فشرده نیست.

وقتی مردم چیزی از شما انتظار دارند، آشکارا ردپای انرژی شما را از قبل می‌خوانند.

سپس آنها احساس می کنند که شما به روش خاصی رفتار خواهید کرد یا به یک چرخه خاص واکنش نشان خواهید داد.

این همان چیزی است که این فشار را بر روی شانه های ما ایجاد می کند و ما را مجبور می کند قربانی شویم یا به روش های خاصی رفتار کنیم.

چرخه انرژی چیست؟

همه ما می دانیم که یک چرخه انرژی به سه شکل وجود دارد.

  1. دایره گرمازا
  2. چرخه گرماگیر
  3. یک چرخه انرژی خودپایدار که خروجی خالص یا ورودی انرژی آن صفر است.

اغلب جامعه ما یک دایره گرمازا را به عنوان خدا طرح می کند.

دایره گرماگیر بد است.

به همین ترتیب، چرخه خود تداوم چیزی است که جامعه به ندرت درباره آن صحبت می کند.

همه ما ممکن است زمانی یک صدای درونی را تجربه کرده باشیم – ما آن را وجدان خود یا صدای روح خود می نامیم.

این وجدان چیزی نیست جز انگیزه ای از منبعی بالاتر که ما از آن بی خبریم – چیزی که کامل است و می خواهد ما آنجا باشیم.

چرخه خودپایدار در قالب عمل به معنای عملی است که هیچ عواقبی، خوب یا بد، به‌معنای خروج یا جذب انرژی به هر شکلی ندارد.

اینگونه است که ما به درک یک چرخه خود تداومی هدایت می شویم. آن وقت است که علم می گوید ایجاد یک چرخه خود تداوم غیرممکن است، زیرا هر عملی حداقل یک پیامد دارد.

این جایی است که ما به نبرد پایان می دهیم.

اما اگر چرخه خود تداوم آن چیزی نباشد که مردم فکر می کنند چه؟

چه می شود اگر یک چرخه خود تداوم شکلی از چرخه انرژی باشد که در آن یک خروجی انرژی با هجوم مقدار مساوی انرژی جبران می شود؟

  1. ورودی و خروجی انرژی می تواند به گونه ای باشد که همان مولکول های پرانرژی که دفع می کنند پس از یک نقطه برگردند. مانند برخی از مولکول های انرژی، آنها برای انجام یک کار مکث می کنند و پس از رها شدن از آن کار بازمی گردند.
  2. این امکان وجود دارد که انرژی خروجی چرخه با مقدار مساوی انرژی ورودی از منبع دیگری جبران شود.
  3. همچنین ممکن است باندهای انرژی که بیرون می آیند و وارد می شوند خارجی باشند. این بدان معنی است که نه انرژی وارد شده مال ما است و نه انرژی که خارج می شود مال ما است، به این معنی که هر دو در اختلاف زمانی ‘t’ قرض گرفته شده اند.

هر عملی که به روشی که در بالا توضیح داده شد، خودپایدار شود، قطعاً می‌تواند بهتر و بهینه‌تر از دو نوع فرآیند چرخه‌ای دیگر عمل کند.

اگر همه ما شروع به گوش دادن به وجدان خود کنیم و طبق مراحلی که وجدانمان نشان می دهد کار کنیم، می دانید که همه ما از تمام چرخه های قبلی رها خواهیم شد، به این معنی که همه ما بدون شکستن قوانین انرژی به موکشا خواهیم رسید.

وقتی نوبت به زندگی می رسد، کدام چرخه ها را باید از دست داد و کدام را حفظ کرد؟

چرخه ها ایجاد و بازآفرینی می شوند – ما در چرخه غذا می خوریم، چرخه می خوابیم، چرخه کار می کنیم – و آن چرخه هایی که هیچ اثر مضری ندارند قطعا می توانند تکرار شوند.

طبق قانون موکشا، فقط آن چرخه های انرژی که پتانسیل تبدیل شدن به فریبکار را دارند باید از بین بروند. محاسبه کردن همیشه غیرممکن است، اما اگر متوجه شده باشید، ما این تمایل ذاتی را در درون خود داریم که در آن صدایی آرام دائماً ما را از آسیبی که ممکن است از یک موقعیت خاص ناشی شود هشدار می دهد. فعلاً اگر قرار باشد علم وجدان مورد تحلیل قرار گیرد، می توان بر این اساس استوار بود که وجدان چیزی جز یک تکانه نیست.

تکانه و وجدان

رایج ترین تعریف از وجدان این است که انگیزه ای است که از تجربه قبلی کار می کند. اینکه چقدر این تجربیات از طریق وجدان تکانشی می‌گذرد، ناشناخته است، اما اگر با دقت به زندگی خود نگاه کنید، متوجه می‌شوید که وجدان بیشتر از تجربه جمعی که از زندگی شما و اطرافیانتان جمع‌آوری می‌کند، سفر می‌کند. گاهی اوقات وجدان شما از عواقبی به شما می گوید که نه کسی را در اطراف خود تجربه کرده اید و نه آن را تجربه کرده اید. فقط مشاهدات منجر به اکتشافات بزرگی شده است و اکتشافات نشان می دهد که آنها اغلب قبل از ردپای کربن فعلی ما هستند.

گاهی اوقات تجسم حمایتی وجود دارد. در مواقع دیگر هیچ تصویری وجود ندارد، فقط یک نیشگون گرفتن، کشیدن یا کشیدن به جایی وجود دارد.

سوال این است: چند چرخه، وقتی شکسته شود، می تواند روح شما را به موکشا برساند؟

پاسخ این است که تمام چرخه هایی که در جهتی بر خلاف قدرت خلاقیت آنها وجود دارد باید شکسته شود.

رهایی زمانی حاصل می شود که مردم بتوانند به طور خودکار خود را از این چرخه های مضر رها کنند.

چگونه آن را انجام می دهید؟

طرز فکرت را عوض کن

برای تغییر طرز فکرتان، لازم نیست روش ماندنتان را تغییر دهید.

همه ما می دانیم که هر روز نقش های کاری جدید، روابط جدید و تفکر جدید را بدون زحمت می گذاریم.

اگر امروز اهمیتی نمی دهم، فردا شاید بخواهم اهمیت بدهم و ببینم چه می شود.

وقتی فیلمی را تماشا می‌کنیم، اغلب ما زمانی که کشش یک شخصیت را احساس می‌کنیم، آن را خوب می‌خوانیم، گویی از ما دعوت می‌کند که شبیه او شویم. ما برای مدتی به این باور داریم، اما بعد از آن زندگی مانع می شود.

با ماندن در جایی که هستید، می توانید تفکر خود را تغییر دهید و راهب، شوالیه یا کاشف شوید و زندگی را به شکلی گشوده ببینید.

مثلا، بیایید آن را اینگونه بیان کنیم: اگر کاوشگر هستید و تصمیم دارید در جایی پهلو بگیرید، در حالی که لنگر انداخته اید، عده ای می دوند و جوهر سیاه روی صورت و بدن شما می اندازند. چه واکنشی نشان می دهید؟ آیا مثل همیشه جواب می دهید؟ طرز فکر خود را به طور کامل تغییر دهید و زندگی خود را تغییر دهید – نه در اینجا، بلکه در شما.

در حالت ایده آل، نیرویی که می خواهد چرخه انرژی را روشن نگه دارد، شیطان است و نیرویی که تلاش می کند ما را از آن چرخه انرژی رها کند، خداست.

دیگر نمی توان چرخه انرژی دادن یا گرمازا را خدا نامید، اما چرخه انرژی گرماگیر یا گرماگیر را شیطان نامید.

زیرا شر در این وجود دارد که به انسان بگوید این مبارزه را ادامه دهد، این چرخه بی پایان اتلاف و جذب انرژی.

بخوانش بیشتر در اینجا



Source link